شیطان رفت...

http://www.askdin.com/gallery/images/75/1_enghelab_2.jpg

شهدا شرمنده ایم...(خونتان را برای خرید نان فروختیم!!!)

سردار دلاور، مجاهد نستوه، فخر شیعه، حاج قاسم سلیمانی(امروز) :در عجبم که آمریکائی ها گریه سربازانشان را در عراق فراموش کرده اند و از گزینه های روی میز صحبت میکنند!!!

افسران - شهدا شرمنده ایم(خونتان را برای نان فروختیم!!!)
دیگر توان ندارم تحقیر دیگری را...
یا حرفهای تلخ آقای جان کری را...
رو کن گزینه هاتو، ما تشنه ی جهادیم...
بسیار دوست دارم، سردار جعفری را...

آه ای شهادت العجل

کربلای جبهه ها یادش بخیر...

اج سعید قاسمی میگفت توی کانال حنظله شهید بیرون آوردیم:
توی جیب پیراهنش یه کاغذ بود نوشته بود:
ثامن تم:یادمان شهدای گردان حنظله

برادرم نگاهت!
خواهرم حجابت!
میگن شهدای گردان حنظله توی کانال پنج روز بدون آب و غذا محاصره
بودن در مقابل نیروهای زرهی دشمن،
به بچه ها میگفتن فقط به خمینی فحش بدید تا دست از سرتون برداریم
میگن هر چند ساعت یک بار یکی بلند میشده الله اکبر میگفته، ولی چون
لباش خشک بوده لبها خونی میشده
وبا لب خونی میگفت :
الله اکبر
یادشان گرامی

امتحان شهادت

از پيامبر اكرم سؤال شد: چگونه است كه همه مؤمنين در قبر مورد سوال و امتحان قرار ميگيرند مگر شهيد؟ حضرت فرمود: امتحانى كه در زير برق شمشير داده است، براى او كافى است. (کنز العمال - جلد 4 - ص 595 )

یا حسین...

تک تیر انداز خودی را صدا زدم،

گفتم: اوناهاش، اونجاست، بزنش.

اسلحه اش را برداشت، نشانه گرفت،

نفسش را حبس کرد ولی ناگهان اسلحه اش را پایین آورد!

لحظه ای بعد دوباره نشانه گرفت و شلیک کرد.

گفتم: چرا بار اول نزدی؟؟

به آرامی گفت: "داشت آبــــ میخورد"

یاحسیــــن(ع)
......

همت، همت مجنون


همت،همت،مجنون...

حاجی صدای منو می شنوی...

همت،همت،مجنون...

_مجنون جان بگوشم...

_حاجی جان،اوضاع خیلی خرابه برادر...

محاصره تنگ تر شده...

اسیرامون خیلی زیاد شدند اخوی...

خواهرا و برادرا رو دارن قیچی می کنن...

این جا شیاطین مدام شیمیایی می زنن...

برادر،خیلی به بچه ها تذکر می دیم ولی انگار همه رو موج گرفته و تذکر فرمانده ی خط روی کسی اثر نداره...

عامل خفه کننده دیگه بوی گناه می ده...

همت جان بگوشی...؟

حاجی به خواهرا میگیم چادرتون رو بگیرید جلوی صورتتون تا بوی گناه رو استنشاق نکنید و شیمیایی بشید...ولی کو اخوی گوش شنوا...؟!

حاجی برادرامون اوضاعشون خرابه...همش میگیم برادر نگاهت، برادر نگاهت...این ترکشای نگاه برادرا انگار فقط قلب رو می زنه...

کمک می خوایم حاجی...خیلی ها از دست رفتنا...خیلی ها خط رو ول کردنا...خط داره می شکنه...

دشمن یه سلاحی داره شکل بشقاب می مونه، بهش میگن ماهواره.حاجی ماهواره تیر تراش

گرفته...نمی دونی چیه؟!! صد رحمت به دوشکا به خدا...

به بچه های اونجا بگو کمک برسونید...اتیش عقبه ضعیفه...

داری صدا رو حاجی...

همت،همت،مجنون...

همت،همت،مجنون...

شوخی از نوع شهادت


افسران - لبخندهای خاکی>>>مستجاب الدعوه

داشتم تو جبهه مصاحبه می گرفتم
کنارم ایستاده بود که یهو یه خمپاره اومد و بوممم...
نگاه کردم دیدم یه ترکش بهش خورده و افتاده روی زمین
دوربین رو برداشتم و رفتم سراغش

بهش گفتم توی این لحظات آخر اگه حرف و صحبتی داری بگو
در حالی که داشت شهادتین رو زیر لب زمزمه می کرد ، گفت:
من از امت شهید پرور ایران یه خواهش دارم:
اونم اینکه وقتی کمپوت می فرستید جبهه
خواهشاً اون کاغذ روی کمپوت رو جدا نکنید
بهش گفتم: بابا این چه جمله ایه؟
قراره از تلویزیون پخش بشه ها!
یه جمله بهتر بگو برادر...
با همون لهجه ی اصفهانیش گفت:
اخوی! آخه نمی دونی ، تا حالا سه بار به من رب گوجه افتاده...

آری همینان بود آمدند تا هرچند کوتاه برای مدتی شادی و لذت حقیقی را به رخ ما بکشند و بروند. آمدند و آنقدر که دنیاداران زندگی را جدی گرفته بودند، اینان مرگ را به مسخره گرفتند...
روحـــــــمـانــــــ بــا یـادشـــــانـــــــ شــــــاد

شهدا شرمنده ایم...

http://upload7.ir/images/31105019611323112059.jpg